پروفایل

مدهوش شعر پارسی ام از کودکی من
از راهنمایی خط خطی چون شعرکردم
گاهی به شعر کودکی هایم بخندم
گاهی به اشک آلودگی برگ زردم
طبعی عجیب در خانواده ام روان است
رحمت کند پدربزرگم شعر میگفت
نوحه برای سرور خوبان سروده
گوهرزبان بود و زبانش در می سفت
اهل خراسانم و همسایه ی خوبان
القصه من از ان زمان در حال شعرم
خوش حالم ازاینکه زنم نقش شعرم اینجا
یا که زمن پرسید شما احوال شعرم

کشتار

محمد:

کشتار راه انداختی باچشم و آن ابرو

کشتار راه انداختی پشت سرت بانو

تحریم باید کرد سخت مثل تو را اینجا

هر آمد و شدی شبیه تو شود ممنوع

 

از من دل نکن

 دلشورم نده

این حالت برا

 هردومون بده

ازشانسه بدم

 بارونم زده

بارونم زده

حال من بده

لیلا

پناه من تو هستی

بریده ام ز دنیا

شدم شبیه مجنون

شکسته ظرف لیلا

 

 

 

 

 

ایران

M.b.gh:

محمد:

در هر کجایت خون شهیدان

پیوسته جاری است ای خاک ایران

فهمیده هستیم جان می دهیم باز

هرگز نگردد این عشق ،پنهان

 

پنهان نگردد جانبازی ما

جای گلوله بر روی دیوار

جاریست این عشق درکوچه هامان

با سوز هر روز چون گشته تکرار

 

ما پای این عشق صدلاله دادیم

صدها شهیده سه ساله دادیم

ما مادرانی چون شیر داریم 

مثل وهب سر بی ناله دادیم

 

درهر کجایت خون شهیدان

پیوسته جاریست ای خاک ایران

با هر زبانی با هر نشانی

 از خود گذشتیم جان سن قوربان

 

سروده ی محمدباقر قدرتی 

تا کور شود هر آنکس که نتواند بیند

مرگ بر ۲۰۳۰

تاب غم

ماه منی تو ،من بی قرارم

تاب غم چشمان زیبایت ندارم

گر بی محلی با من نمایی

از هجر به صحرا سر می گذارم

کارت حج پدرخانوومم

غبار سعی صفا به روی شانه یتان

بیا و لطفی کن، و طوطیا بکشان

به چشم منتظران ندیده حضرت دوست

به ناءبی همه، طعم وصلتش بچشان

دوستت دارم

محمد:

بی آنکه اسمت را بدانم دوستت دارم /من دوست دارم چند قدم سمت تو بردارم/تو با نگاه اولت دین و دلم بردی/من اسم این احساس را چون عشق بگذارم/

 

مونسی غیرت ندارم

بنگرم چه بی قرارم

من جهانم می شود تو

بی تو پاییزم، بهارم

 

خورشید هم از سمت تو طلوع می کند

روز را با سلام به تو شروع می کند

به نام او

به نام آنکه یگانه طبیب است و حبیب

گرفته عطر بهاران از او شکوفه ی سیب

هوای اهل زمین در غمش زمستان است

بخوان برای دلمان دعای عمه یجیب

حس پنهان

قسمت ماهم زتو باران بود

دلهره دلشوره ی دوران بود

هرچه فریاد میزنم بر روی تو

باز احساسم به تو پنهان بود

 

دوستت دارم

خیره به ساعت دوستت دارم

من تا قیامت دوستت دارم

حتی اگر دنیا دمی باشد

من تا نهایت دوستت دارم/

 

می روم اما دلم پیش تو جا مانده بدان/

جای اسم هرکسی اسم تو است بر این زبان/

دارم از تو دور میگردم دلم پر میکشد/

گرندانم فکر کنم از این تن من رفته جان/