چه کسی
به که چشم وا کردی که به من می بندی
هستی ام را بردی،رفته ای ،تنهایم
چه کسی را دیدی که زمن دل کندی
به که چشم وا کردی که به من می بندی
هستی ام را بردی،رفته ای ،تنهایم
چه کسی را دیدی که زمن دل کندی
دعای هرشب ما شد دعای عمه یجیب
شداست ز روی تو دلبر جدایی تو نصیب
ولی هنوز امیدی در این دلم باقی است
دلم اسیر تو گشت است مثال قصه ی سیب
دروغ گفتی و قلب مرا ببین بردی
چه ساده آمدی و بر سرم چه آوردی
تمام ثانیه های مرا تو پر کردی
طلب مرا چو نکردی چرا تو آزردی
مهری که در جان تو ماوا کرده هرگز
کسی به غیرتو،نمی فهمد در این شهر
آرامش جان مریضانی ولی تو
گاهی گشوده می شود لب های پر زهر
سختی کشیده معنی سختی بفهمد
سختی ولی کاری ندارد عشق باشد
چه در حریم خانه ی امن من ایران
چه در جهاد در غربت دمشق باشد
کم نیستند انان که جان خود دهند تا
این خاک اجدادیه ما ایمن بماند
صدها حمیدی رفته اند از این حوالی
تا دور ازدستان اهریمن بماند
ما وارث خون شهیدانیم رفیقان
خوب است پای عهدبا خوبان بمانیم
هرلحظه ی امنی که در این شهر داریم
از سایه ی خوبان این کشور بدانیم
بی هوا تا ته این کوچه مداوم بدوم
زیرآواز پریشانی ایام زنم
بی خیال همه ی منزلت و شان شوم
غرق غم بودم من ما قبل تو
آمدی شوری به جانم رخنه کرد
کرده تغییر وضع من با قبل تو